<div>
<p><br />
<strong>بسم الله الرحمن الرحیم / این پادکست سعی دارد که پرتو تازه ای بر مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی (رومی) بیندازد و در برخی موارد که شرح های موجود درمانده اند با توسل به تفکر فلسفی-عرفانی تا اندازه ی ممکن گره ها را بگشاید</strong><br />
<strong>...&nbsp;<br />
تنها توضیحی که شایسته مثنوی معنوی است دیباچه خود مثنوی است از زبان مولانا بشنویم<br />
...</strong></p>
</div>

<div>
<div>&nbsp;</div>

<div>
<div>&nbsp;</div>
</div>
</div>

<div>&nbsp;</div>

مثنوی معنوی (الف لام میم)

سلام اسم این بزرگوار چیه؟ نباید بشناسیم؟ لطفا معرفی کنید

بسیار عالی خدا شما را حفظ کند

عشق افلاطون رو چقدر راحت بیان کردید  بی نهایت سپاسگزارم

چقدر زیبا و روان و راحت توضیح میدید

<div><div><div><div><p>بسم الله الرحمن الرحیم / در اکثر قریب به اتفاق شرح های مثنوی معنوی، مقدمه این کتاب نادیده گرفته می شود در حالی که در این مقدمه است که مولانا می گوید کتابش درباره ی چیست برای کیست و به پیشنهاد چه کسی نوشته شده، در نتیجه شاید مهم ترین قدم برای فهم مثنوی معنوی مقدمه مثنوی است ...&nbsp;</p><div><br></div></div></div></div></div>

گفتار  1 - مثنوی معنوی - دفتر اول- مقدمه 

<div><div><div><div><p>...بسم الله الرحمن الرحیم / هستند کسانی که معتقدند تمامی مثنوی شرحی بر این 18 بیت است/&nbsp;گویا مولانا پیش از آن که حسام الدین چلپی درخواست سرودن مثنوی را به او دهد این ابیات را سروده بوده است</p><div><br></div></div></div></div></div>

گفتار  ۲- مثنوی معنوی- دفتر اول- نی نامه بیت ۱ تا ۱۸

<p>بسم الله الرحمن الرحیم/ در این اپیزود &nbsp;بیت هایی را از نظر می گذرانیم که پلی است میان نی نامه و آغاز داستان های مولانا ... در این ابیات مولانا به نکوهش حرص می پردازد و راه رهایی از رنج و خواست را به ما معرفی می کند&nbsp;</p><div>...</div>

گفتار  ۳- مثنوی معنوی- دفتر اول - بیت ۱۹ تا ۳۵

<div><div><div><div><p>بسم االله الرحمن الرحیم / به بهانه ی آن که مولانا درباره ی عشق حکایتی را بیان کرد ودر نتیجه ی آن سخنانی گرانبار را بر زبان راند ما به یکی از بنیانی ترین متون فلسفی درباره عشق پرداختیم تا پس از این اپیزود به مثنوی برگشتی آگاهانه تر داشته باشیم</p><div>&nbsp;...<br></div></div></div></div></div>

فلسفه ۱- درباره عشق - افلاطون

<p>بسم الله الرحمن الرحیم / آغاز داستان سرایی مولانا با این حکایت است و در این حکایت &nbsp;پادشاه بر کنیزی عاشق شده و در آن هنگام کنیز بیمار می شود ، طبیبان مغرور سودای درمان کنیز را دارند که چون انشاء الله نمی گویند خدا آن ها را مجازات می کند و رابطه ی علیت میان چیز ها گسسته می شود ، به این بهانه در بخش دوم این اپیزود توضیح مختصری درباره این نظریه ی غزالی-هیوم در باب علیت آمده است</p><div>...<br><br></div>

گفتار  ۴- مثنوی معنوی- دفتر اول - حکایت عاشق شدن پادشاهی بر کنیزکی و خریدن پادشاه کنیزک را

<div><p>بسم الله الرحمن الرحیم / این اپیزود در بر دارنده ی دو عنوان : &nbsp;" از خداوند ولی التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حال ها و بیان کردن وخامت ضررهای بی ادبی" و همچنین " ملاقات پادشاه با آن طبیب الهی که در خوابش بشارت داده بودند به ملاقات او " می باشد&nbsp;</p><p>در این اپیزود مفهوم ادب و نوع پرداخت مولانا به این موضوع و نحوه ی برخورد پادشاه با حکیم الهی توضیح داده می شود</p><p>...&nbsp;</p><p>از خدا جوییم توفیق ادب</p><p>بی‌ادب محروم شد از لطف رب</p><p>...</p></div><div></div>

گفتار  ۶ - مثنوی معنوی- دفتر اول - از خداوند ولی التوفیق درخواستن توفیق رعایت ادب

<div><div><div><div><p>بسم الله الرحمن الرحیم /ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجه کنیزک بر پادشاه و روی آوردن پادشاه به درگاه خدا و در خواب دیدن شاه ولی را-- پادشاه تا ناتوانی طبیبان را می بیند پابرهنه به سوی مسجد می دود و در ناله و زاری از خدا می خواهد تا حاجتش را روا کند... در این میان و در گریه خواب او را فرا گرفته پیری مژده برطرف شدن حاجتش را داده و خبر می دهد که اگر فردا کسی به دیدارت آمد از ماست.... در این ماجرا و هنگام دیدار شاه با پیر از زبان مولانا بیتی گفته می شود که نیازمند شرحی بیش از ابیات دیگر است که تفصیلا به شرح این بیت مذکور در این اپیزود پرداخته می شود : آن خیالاتی که دام اولیاست عکس مهرویان بستان خداست</p><div><br></div></div></div></div></div>

گفتار  ۵ - مثنوی معنوی - دفتر اول- ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجه کنیزک بر پادشاه و روی آوردن پادشاه به درگاه خدا

<p>بسم الله الرحمن الرحیم / پس از توضیحات مولانا درباره ادب و شرح دیدار پادشاه و حکیم... او توضیح می دهد که پادشاه مهمان خود را بر بالین بیمار برده و حکیم به بررسی حال کنیز می پردازد... ماجرا به گونه ای ادامه می یابد که یاد شمس تبریزی معشوق دیرینه مولانا در خاطر او زنده می شود&nbsp;</p><div><br></div>

گفتار ۷- مثنوی معنوی - دفتر اول - بردن پادشاه طبیب را بر سر بیمار تا حال او را ببیند

<div><div><div><div><p>بسم الله الرحمن الرحیم - این حکایت در ادامه شرح مولانا درباره ی قیاس بسط می یابد</p><div><br></div></div></div></div></div>

گفتار  ۱۲-مثنوی معنوی-دفتر اول- حکایت مرد بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان

<div><div><div><div><p>بسم الله الرحمن الرحیم / در این اپیزود خواهیم دید که چگونه حکیم به بیماری کنیزک پی برده معشوق او را می یابد&nbsp;</p><div><br></div></div></div></div></div>

گفتار  ۹- مثنوی معنوی- دفتر اول - خلوت طلبیدن آن ولی از پادشاه با کنیزک جهت دریافتن رنج کنیزک

<p>بسم الله الرحمن الرحیم</p>

<p>در این جا مولانا پاسخ زن به شوهر اعرابیش را بیان می کند که او از مرد می خواهد تا به سوی خلیفه بخشنده ی زمان در بغداد برود و مرد از او می پرسد چگونه می تواند بدون بهانه و نسبت خویشی به درگاه شاه راه یابد ؟</p>

قسمت صدو سوم- تعیین کردنِ زن طریقِ طلبِ روزی کدخدای خود را و قبول کردنِ او

<p>بسم الله الرحمن الرحیم</p>

<p>مرد اعرابی می پذیرد که به خواست زن تن در دهد ، مولانا در این جا اشاراتی به آیات آفرینش آدم در قرآن کریم می کند و درباره آن تفسیری می آورد</p>

قسمت صدو دوم – دل نهادنِ عرب برالتماسِ دلبرِ خویش و سوگند خوردن که در این تسلیم مرا حیلتی و امتحانی نیست

<p dir="RTL" style="margin-left:0in; margin-right:0in; text-align:right"><span style="font-size:12pt"><span style="font-family:&quot;Times New Roman&quot;,&quot;serif&quot;">بسم الله الرحمن الرحیم</span></span></p>

<p dir="RTL" style="margin-left:0in; margin-right:0in; text-align:right"><span style="font-size:12pt"><span style="font-family:&quot;Times New Roman&quot;,&quot;serif&quot;">در اینجا مولانا به ماجرای مرد و زن اعرابی بر می گردد که درآنجا مرد را مثالی برای عقل و زن را مثال نفس می گیرد ، هردو را برای معیشت این دنیا ضروری می داند ، در ادامه می خواهد صورت قصه مرد وزن را بیان کند چرا که بیان معنوی را کافی نمی داند و از همین جاست که می گوید صورت نماز و روزه برای عاشق خدا واجب است در عین حال که تمام معنا در این صورت نیست</span></span></p>

قسمت صد و یکم- مَخلَصِ ماجرای عرب و جفت او

<p>بسم الله الرحمن الرحیم</p>

<p>در اینجا مولانا به این اشاره می کند که اهل دوزخ و بهشت گرچه در کنار هم زندگی می کنند اما با هم تفاوتی دارند که اهل دل آن را در می یابد ، با چشم حقیقی می توان زهر آغشته در شیرینی را دریافت و هر کسی در این ادراک در درجه ای قرار دارد. همین زهر ممکن است در مقامی نوش و شیرین باشد که این مقام، مقام انسان والا و ولی خداست.</p>

قسمت صدم- در معنیِ آن که مَرَجَ البَحرَينِ يَلتقِيَانِ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ

<p>بسم الله الرحمن الرحيم</p>

<p>در اينجا مولانا داستان حضرت صالح عليه السلام را بيان مي كند و می گوید ناقه صالح همچون جسم صالحان و اولیای خداست...</p>

<p>&nbsp;</p>

قسمت نود و نهم- حقیر و بی خصم دیدنِ دیده هایِ حسْ صالح و ناقه صالح را

<p>بسم الله الرحمن الرحیم</p>

<p>در اینجا مولانا به این می پردازد که گمراهان به خاطر طرد اولیاست که گمراهند</p>

قسمت نود و هشتم - سببِ حرمانِ اشقیا از دو جهان کی خسر الدّنیا و الآخرة

<p>بسم الله الرحمن الرحیم</p>

<p>در ان گفتار ژرفناک می بینیم که چگونه مولانا کفر و ایمان را عاشق خدا می داند</p>

قسمت نود و هفتم - تسلیم کردن مرد خودرا و در بیان آنکه موسی و فرعون هر دو مسخّر مشیت اند

<p>بسم الله الرحمن الرحیم</p>

<p>در این گفتار می بینیم که پس از تهدید مرد زن به گریه وزاری روی آورده و به این وسیله سعی در خشنودی و رضای مرد دارد.. در ادامه مولانا درباره جایگاه زن سخن می راند</p>

قسمت نود و ششم - مراعات کردن زن شوهر را و استغفار نمودن از گفته خویش

<p>بسم الله الرحمن الرحیم&nbsp;</p>

<p>&laquo;در بیان آنکه جنبیدن هر کسی از آنجا کی ویست هر کس را از چنبره وجود خود بیند تابه کبود آفتاب را کبود نماید و سرخ سرخ نماید چون تابه از رنگ ها بیرون آید سپید شود از همه تابه های دیگر راست گوی تر باشد و امام باشد&raquo;</p>

<p>دید احمد را ابوجهل و بگفت</p>

<p>زشت نقشی کز بنی هاشم شکفت</p>

<p>گفت احمد مر ورا که راستی</p>

<p>راست گفتی گرچه کار افزاستی</p>

<p>دید صدیقش بگفت ای آفتاب</p>

<p>نی ز شرقی نی ز غربی خوش بتاب</p>

<p>گفت احمد راست گفتی ای عزیز</p>

<p>ای رهیده تو ز دنیای نه چیز ...</p>

قسمت نود و پنجم - در بیان آنکه هر کسی از آنجا کی ویست هر کس را از چنبره وجود خود بیند ...

<p>بسم الله الرحمن الرحیم/</p>

<p>در اینجا ، دوباره مرد اعرابی به شکوه و شکایت زن ناراضی پاسخ داده و فقر را فخر می شمارد ..</p>

اپیزود

دنبال کننده

پخش

اپلیکیشن پخش و دانلود پادکست‌های فارسی